رفتن برای رسیدن 4 - کرند گنبدکاووس - آذر 1401

به نظرم هر یک از ما علاوه بر رسالت فردی، رسالت جمعی داریم که به فراخور موقعیت باید در راستای تحقق آن‎ها و بهتر کردن این دنیا بکوشیم. از فرصت پیش‌آمده و مصاحبت با تیم نیک‌خو و خستگی‌ناپذیر «رفتن برای رسیدن» که بدون منت و ادعا برای بهترشدن زندگی هموطنان خود تلاش می‌کنند، بسیار مشعوف شدم!

دکتر نجمه بهمن زیاری پژوهشگر

 

به نظرم سفر پرباری بود. مخصوصا عینک‌هایی که بسیاری از آن‌ها شکسته و خراب بود و برای خانواده‌ها بار مالی داشت، در اختیار کودکان قرار گرفت. هدف اصلی این سفر، به نوعی امیدبخشی به مردم مناطق محروم بود تا بدانند کسانی نگران سلامت چشم آنها هستند و و به صورت دوره‌ای برای رفع گوشه‌ای از مشکلاتشان چاره‌اندیشی می‌کنند. در این سفر علاوه بر ویزیت، کودکان زیادی از طریق توصیه‌نامه به بیمارستان‌های بزرگ ارجاع شدند و این پیگیری‌ها امیدی در دل کودکان و خانواده‌های آنها ایجاد کرد که بدانند هنوز افرادی هستند که به سلامت آن‌ها می‌اندیشند.

دکتر مطهره صادقی - متخصص استرابیسم - هیات علمی

   

هدف از چنین سفرهای خیرخواهانه‎ای، رفع نیازهای سلامتی و در این مورد خاص، حفظ  و ارتقا سلامت بینایی است.  طبق روال همیشه، بیماران برای تشخیص و درمان به ما مراجعه می‎کنند، بسیار پسندیده است که این بار، ما به سراغشان رفتیم، به خصوص کسانی که از مشکلشان آگاهی ندارند و در صورت آگاهی توان علاجش را هم ندارند.

محمد خجسته - اپتومتریست

   

تجربه من از این سفر قیاسی است میان سفرهای قبلی با سفر "گنبد".  در این سفر، هدف به خوبی تبیین شده و موضوع و مسئله ریز به ریز و جز به جز مشخص شده بود. بر این اساس انرژی مادی و معنوی افراد کاملا متمرکز هزینه می‎شد و به حاشیه نمی‎رفت. این موجب شده بود که راندمان کار نیز بالاتر برود. به نظرم اینکه تمرکز کار بر روی کودکان 6 تا 12 سال و آن هم تنها بر بیماری‎های چشم قرار داشت راندمان و کارایی را بسیار نسبت به موارد قبلی بالاتر برده بود.

مهتاب خرم - مددکار اجتماعی

از دوران استاجری و به عنوان پزشک عمومی همیشه به مناطق محروم می‎رفتم و سعی می‎کردم در این برنامه‎ها مشارکت داشته باشم. یک تجربه و حس خوب همواره در این برنامه‎ها وجود دارد و من پزشک، خلا درونی‎ام را با این حس خوب پر می‎کنم. به قول فردریش ریخ پاخ که در پاسخ به درخواست سخنرانی دیگران می‎گوید «ده دقیقه سخنرانی برای شما به مراتب ارزشش کمتر از ویزیت چند بیمار است». این فیلسوف تمام جایگاه و موقعیت خود را در آلمان رها کرد و در کنیا فعالیت‎های عام‎المنفعه انجام می‎داد (فیلسوفی که ادیب و موسیقیدان و در کنار این‎ها پزشک بود و از وی به عنوان مسیح قرن بیست و یکم یاد می‎شود). واقعیت این است که در جامعه امروزی «حس خلا درون» که نتیجه آن در برخی از افراد به صورت افسردگی و در برخی دیگر به صورت نا امیدی بروز می‎کند. طبیعتا در جامعه ما و در خاورمیانه که بروز و ظهور نا امیدی بیشتر است، انجام یکسری مشاغل و فعالیت‎ها می‎تواند حال ما را خوب کند. حس کمک کردن به دیگران به نوعی کمک به روح خودت است. بنابراین در سفر به گنبد بیشتر برای بهبود و ارتقای درونی خودم مشارکت کردم. یعنی شما در جایی زندگی می‎کنید که ترافیک، استرس، سروصدا همگی دغدغه ایجاد می‎کند و شما در جایی باید از خود بپرسید «خب که چی» اما در آخر تنها یک چیز حال شما را خوب می‎کند و آن اینکه بتوانید به دیگران کمک کنید و بتوانید این عشق و محبت را بسط دهید. من معتقدم که هدف همه بشریت عشق و محبت است. شما می‎توانید این عشق را از طریق خدمتی که می‎کنید و یا عکسی که می‎گیرید و محبتی که می‎کنید، به دیگران ایثار کنید. واقعیت این است که مهم نیست چه می‎کنید؛ مهم این است که دل کسی را شاد کنید. کارهای داوطلبانه همیشه بالاترین حس دنیا را به شما می‎دهند؛ حس مفید بودن. اگر افراد شاخص دنیا را نگاه کنید، افرادی همچون بیل گیتس با آن همه شهرت و سرمایه در نهایت خیریه راه می‎اندازند تا دل کسی را شاد کنند. وجود خدمات پزشکی در مناطق محروم که مردم قدردان هستند و شما در همان لحظه می‎توانید نتیجه مثبت را در چهره بیماران ببینید، به خوبی به شما انرژی و انگیزه می‎دهد تا میزان افسردگی را در خود کاهش دهید و سطح انرژی مثبت را افزایش دهید.
اگر می‎خواهید حال خودتان خوب باشد و به تبع آن، حال اطرافیان شما خوب شود، می‎توانید به دیگران عمیقا و با خلوص نیت خدمت کنید.

دکتر عباس محمدی - رزیدنت سال چهار، چشم پزشک

در این سفر هم بسیار خوش گذشت و هم خدمت بود. در ابتدا تصور می‎کردم که سفری  نمادین و فرمالیته است اما چیزی که در سفر تجربه کردم بسیار متفاوت بود. دیدم که چقدر مردم در مناطق محروم، نیازمند حضور ما هستند و این حضور  چقدر برای آن‎ها مفید بود. واقعا سورپرایز شدم.

دکتر آرش میرزایی- چشمپزشک - هیات علمی

خوشحالي عميق در چشمان كودكان كه گاهی حتي با دريافت سادهترين كمك­ها، موج ميزد؛ به همراه لبخند مسري آن­ها، در كنار حس رضايت وصفناشدني، تلخي ناگريزي نيز با خود به همراه مي­آورد كه انسان را به فكر فرو مي­برد.
از جنبه­‌های انسان دوستانه و لذتبخش اين سفر، مطمئنا ساعت­‌ها میتوان صحبت كرد، اما آنچه اين سفر را براي من به هدفی بهتر پیوند زد و برایم حكم سيري دروني را داشت، این بود كه اصول واقعی زندگي كه گاهی در ميان روزمرگي­‎ها جا میماند به من يادآوری شد و این شايد، به معنای بازنگری در زندگی باشد و از اين نظر قطعا میتواند تجربه بینظيری را فراهم كند.
کمک اندکی که به عنوان كوچك­ترين عضو گروه افتخار آن را داشتم و فرصت همكاری با افرادی كه همگی در خاطره من ثبت میشوند، به همراه قدردانی مردمی كه هر چند از كمترين امكانات برخوردار بودند، اما دلی به وسعت دريا داشتند، حكم تجربه­‌ای را داشت كه خاطرات آن در ارزشمندترين نقاط ذهنم حك شد.

دکتر حسین فرخ‌پور پزشک عمومی؛ سرباز نخبه پژوهشگر

.

خیلی خوشحالم که در خدمت گروهی هستم که از همه نظر عالی و درجه یک هستند. من در این سفرها در کنار بزرگان، هم کسب علم و هم کسب تجربه می‎کنم.امیدوارم توانسته باشم آنچه در توان دارم را به بهترین شکل ارائه دهم. برای من باعث خوشحالی و مسرت است که بتوانم این تجربه‎های ناب را کسب کنم و فکر می‎کنم اگر چه حجم کار زیاد است و دردسرهای مختلفی دارد، اما بی‌­نهایت شیرین و تجربه لذت‎بخشی است و لذت آن با هیچ‌چیز قابل مقایسه نیست.

صبا جوادی - اپتومتریست

اسم گروه رفتن برای رسیدن بود و من خیلی به این فکر می­کردم که در این سفر قرار هست به کجا برسیم. کسانی که عضو این گروه شدند یا ازشون دعوت شد یا انتخاب شدند، هر کسی اومد که به یک جا برسه؛ شاید یکی برای دیده شدن، یکی برای کمک، یا برای کسب تجربه، شاید برای اینکه ببینند، کسانی هستند که به کوچک­ترین کمک و توجه نیاز دارند.
پایان این سفر به خصوص جلسهای که در حیاط برج گنبد کاووس بود و هر کس خودش رو معرفی کرد؛ وقتی به خودم نگاه کردم دیدم بعد از 15 سال کار و علی رغم اینکه گاهی حس میکردم مفید هستم، حرفی برای گفتن نداشتم.
نتیجه این سفر برای من این بود که بیام و برسم به این جمله که هیچی نیستی و یک ذره کوچک هستی.
چقدر خوبه که آدم­ها، برای یک بار هم که شده، در این گروهها بیان که بدونن کجای این جهان هستی هستند، برای چی آفریده شدند و قرار هست به کجا برسند؛ فکر می­کنم، چنین سفرهایی برای همه مفید هست.

زهرا سرلک - پرستار

از دکتر محمدی و تیم رفتن برای رسیدن سپاسگزارم که درخواست من رو جهت همراهی در این سفر پذیرفتن و فرصتی شد که  با مردم نجیب و مهربان ترکمن صحرا  و با طبیعت و جعرافیای این منطقه آشنا بشم.
چیزی که تا همیشه از این سفر در خاطرم خواهد ماند نجابت و مهربانی مردم و متاسفانه جای سالک که روی گونه اکثر مردم از نوزاد تا کهنسال دیده میشد در حدی که برای خودشان امری طبیعی بود و این برایم بسیار غمانگیز بود.

آزاده شهبازی - رئیس حسابداری مرکز تحقیقات چشمپزشکی ترجمانی

   

من مسافری بودم که با تیم رفتن برای رسیدن همراه شدم.

وحید قائمی - اپتومتریست

 


رفتن برای رسیدن

سلسله ماموریت‌هایی جهت انجام معاینات ضروری چشم دانش‌آموزان در مناطق کم‌برخوردار کشور به منظور تامین یا به روز رسانی عینک ایشان است. ضمن مراقبت بینایی در این ماموریت‌ها، با موارد عمیقی از محرومیت‌های اجتماعی مواجه می‌شویم که نیازمند حمایت، بازتوانی و مداخلات جدی اجتماعی است.
تامین تجهیزات کمک بینایی نیز در اولویت‌های این ماموریت جهت دانش‌آموزان کم‎بینا و نابینای مناطق کم‌برخوردار پوشش داده شده است. همچنین تامین هزینه‎های رفت و آمد دانش آموزانی که نیاز به ارجاع به مرکز ریفرال دارند، هزینه اسکان و جراحی ایشان، از مواردی است که تامین هزینه آن نیاز به حمایت خیرین دارد.




اخبــار



گالری

نقاشی دیواری
نقاشی دانش آموزان
سفر


حامیان خیریه